در شهر برای یک مصاحبه شغلی، زن جوانی اواخر شب به خانه استیجاری خود می‌رسد و متوجه می‌شود که به اشتباه دوبار رزرو شده است و مردی غریبه از قبل در آنجا اقامت دارد. برخلاف عقل سلیمش، او تصمیم می گیرد به هر حال شب را بماند، اما خیلی زود متوجه می‌شود که در خانه چیزهای بیشتری برای ترسیدن است تا مهمان دیگر خانه.

کارآگاهی از شهری کوچک که در جستجوی مردی گمشده است تنها یک سرنخ دارد:ارتباط با زنی اهل نیویورک

سالها پیش "جک کاتر" خانه خود در سیاتل را ترک کرد تا تبدیل به یکی از مدیران مالی مافیا در لاس وگاس شود.او برای مراسم تدفین برادرش "ریچارد" که در یک تصادف رانندگی کشته شده است بازمی گردد.اما "جک" احساس می کند برادرش به قتل رسیده است و...