در دیری که روی دریاچه‌ای شناور است، پسربچه‌ای زیر نظر راهب بودایی پیری آموزش می‌بیند. سال‌ها می‌گذرد و پسر بچه، که حالا راهبی هفده ساله شده به دختر بیماری که مادرش او را به معبد آورده، دل می‌بازد و در پی دختر می‌رود. سال‌ها بعد راهب که سی سال از عمرش گذشته، از چنگ قانون می‌گریزد و به معبد پناه می‌برد؛ چون به خاطر دختر - که او را ترک کرده - مرتکب قتل شده است. اما پلیس او را دستگیر می‌کند. چند سالی دیگر نیز می‌گذرد و همان راهب، حالا چهل و خرده‌ای ساله، به دیر باز می‌گردد...

فاجعه به سراغ زوجی که برای تعطیلات در صحرای مراکش قرار دارند می رود. فیلم داستان به هم پیوسته چهار خانواده مختلف را روایت می کند...

سه فرشته مرگ در یک ماموریت مخفی یک سازمان مرموز به رهبری مادام ام که کمتر مرموز نیست، دختران جوانی را می رباید تا آنها را در یک کمپ آموزشی مخفی وارد ماشین های جنگی مرگبار کند. جک چن، مامور سیا، سال هاست که در حال بررسی این پرونده بوده است تا اینکه بدون موفقیت و بدون هیچ ردی باید تسلیم شود. اما زمانی که یک سری قتل های قراردادی حل نشده اتفاق می افتد، جک بلافاصله مشکوک می شود: مادام ام دوباره در صحنه ظاهر شده است. در واقع، سه نفر از قاتل های ارشد سازمان آنها آزاد شده اند. شارلین، کت و جینگ قرار است وظایف ویژه ای را برای مادام ام انجام دهند. اما وقتی شارلین به طور تصادفی با مادرش ملاقات می کند، شروع به شک و تردید در وفاداری او می کند که با شستشوی مغزی به آن دست یافته است. از این به بعد او با مامور جک برای آزادی خود می جنگد..../. مترجم : shabnam_05

مکس در پاریس زندگی میکند ولی قصد ازدواج دارد در راه خود به سمت توکیو با لیزا بر خورد میکند گویی عشق واقعی خود را یافته است همه چیز را فراموش میکند و