یک دختر دبیرستانی سال بالایی وقتی می‌فهمد که برخی دوستان خوشگل‌تر و تودل بروترش لقب داف (دوست چاق و زشت) را به او داده‌اند، دست به انقلاب طبقاتی اجتماعی می‌زند...

یک مرد جوان که در شهر کوچکی کار میکند با موجودی دوست میشود که بنزین میخورد و توسط یک کمپانی تحت تعقیب است...

در یک ویران‌شهر آینده‌نگر با استانداردهای زیباییِ اجباری، نوجوانی که در انتظار جراحی زیباییِ اجباری خود است، سفری را برای یافتن دوست گمشده‌اش آغاز می‌کند.

پدر یک نوجوان به نام پانک که از رفتارهای او خسته شده است، پسرش را به یک مدرسه ی خصوصی میفرستد تا شاید اصلاح شود...