وقتی رجی توسط صاحب پستفطرتش، داگ، در خیابانهای فقیرنشین شهر رها میشود، رجی مطمئن است که صاحب محبوبش هرگز بهعمد او را رها نمیکند. اما هنگامی که رجی با باگ، یک سگ ولگرد، زبونباز و بددهن آشنا میشود که از آزادی خود لذت میبرد و معتقد است صاحبها فقط برای بازندههاست، رجی در نهایت متوجه میشود که در یک رابطه سمی قرار داشته و شروع به درک داگ میکند که چهقدر سنگدل و حقیر است.
زویی میلر، یک متخصص رایانه فوقالعاده باهوش که علاقهای به عشق پرشور ندارد، وقتی زک، ستاره فوتبال مدرسه، دچار فراموشی میشود و زویی را با دوست دخترش اشتباه میگیرد، زندگیاش زیر و رو میشود.
«آقای یخی»، «بین» و «کروک قاتل» را تبدیل به هیولاهایی غولپیکر کرده و آنها را به سمت گاتهام روانه میکند. اکنون تمام امید مردم برای نجات یافتن از دست آنها بتمن و گروهش میباشند…
بتمن و رابین بار دیگر با هم متحد میشوند تا دشمنان شیطانی خود را شکست دهند…
در یک کوهستان قطبی گله ای از پنگوئن ها زندگی می کنند که پس از مدتی با مشکل کمبود غذا مواجه می شوند. پنگوئن کوچکی به نام «مامبل» در این گله به دنیا می آید که برعکـس بقیه دوستانش، صدای خوبی ندارد و مدام با آواز خواندن سایرین را آزار می دهد. در عوض او میتواند حرکات منحصربه فردی با پاهایش انجام دهد که بقیه بلد نیستند. در نهایت …
«بتمن» (وال کیلمر) به کمک یک روانشناس (نیکل کیدمن)، و «رابین»، که یک آکروبات سیرک است، به نبرد با «دو چهره» (تامی لی جنز) و «ریدلر» (جیم کری) می رود...
مگامایند که اکنون به عنوان مدافع مترو سیتی شناخته میشود، تیم جدیدی تشکیل میدهد تا جلوی نقشههای شیطانی هم تیمیهای شرور سابق خود را بگیرد اما…
«بتمن» (جرج کلونی) و «رابی» سعی دارند رابطه شان را حفظ کنند، زیرا باید «آقای منجمد» (آرنولد شوارزنگر) که قصد دارد گاتهام را منجمد کند، را متوقف سازند...