"تاکاتوشی" یک دانشجوی هنر است که در دانشگاهی واقع در شهر کیوتو مشغول به تحصیل می‌باشد. او در قطاری که هر روز برای رفتن به دانشگاه سوارش می‌شود با دختری به نام "امی فوکوجو" برخورد می‌کند و در نگاه اول عاشقش می‌شود. آنها پس از آشنایی، شروع به قرار گذاشتن و سپری کردن روزهای خوشی در کنار هم می‌کنند، تا اینکه "امی" رازش را برای او فاش می‌کند...

فیلم نامه این فیلم را جف گراس بر اساس کتابی به همین نام از نویسندهٔ فرانسوی پاسکال بروکنر نوشته است. ـ داستان: زوج انگلیسی رسمی و متشخص، نایجل و فیونا برای هفتمین سالگرد ازدواج خود تصمیم گرفته‌اند که به هند بروند. آنها قرار است با کشتی به استانبول بروند. در طول سفر با زوجی دیگر آشنا می‌شوند؛ میمی زن اغواگر فرانسوی و شوهر آمریکایی فلج او اسکار که نویسنده‌ای شکست‌خورده است. در طول سفر نایجل داستان رابطهٔ اسکار با میمی را از زبان اسکار می‌شنود.

پگی سو در یک دورهمی مجدد دبیرستانی بیهوش می‌شود. وقتی از خواب بیدار می‌شود، خود را در گذشته خویش می‌یابد درست قبل از اینکه مدرسه را تمام کند.

سالها پیش "جک کاتر" خانه خود در سیاتل را ترک کرد تا تبدیل به یکی از مدیران مالی مافیا در لاس وگاس شود.او برای مراسم تدفین برادرش "ریچارد" که در یک تصادف رانندگی کشته شده است بازمی گردد.اما "جک" احساس می کند برادرش به قتل رسیده است و...