« دكتر بن مكنا » ( استوارت ) و همسرش ، « جو » ( دى ) كه همراه پسر كوچك‏شان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفته‏اند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مى‏شوند كه پیش از مرگش به « بن » مى‏گوید جاسوسان مى‏خواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مى‏ربایند و زن و شوهر در تعقیب‏شان به لندن مى‏روند .

لحن آرام و صمیمی فیلم و نیز دفاع نکردن یا طرفداری از یک جناح خاص، باعث شده تا بیش تر به یک بیانیه ی اخلاقی شبیه باشد. به ویژه که استفاده از دو کمدین مشهور برای ایفای نقش های اصلی فیلم، آن را از تبدیل شدن به اثری تند و تعصب آمیز باز می دارد. والتر برنستاین (فیلم نامه نویس)، ریت، موستل، برناردی و گاف درزندگی واقعی نیز جزو لیست سیاه مکارتی بودند. نیویورک، اوایل دهه ی 1950. «هوارد پرینس» (آلن)، صندوق دار رستوران است. روزی «آلفرد میلر» (مورفی) که به خاطر جانب داری های سیاسی اش در لیست سیاه قرار دارد، از «هوارد» می خواهد که بدل او بشود، به این معنی که پای فیلم نامه های او برای تلویزیون را به نام خودش امضا کند. خیلی زود «هوارد» برای دیگر نویسندگان لیست سیاه نیز بدل می شود...

بریجت جونز بی نظم با یک وکیل دزد ملاقات می کند و خیلی زود وارد دنیای نقایص او می شود.