آنا دختر تنهایی است که از خانواده خودش دور شده و به نورفولک فرستاده شده تا با خانواده پیر خانم و آقای پگ زندگی کند. او هیچ دوستی ندارد. یک روز بر روی تپه‌های شنی دختری بنام مارنی را ملاقات می‌کند، کسی که ظاهرش با باطنش تفاوت دارد و…

گارفیلد گربه‌ای خودخواه، تنبل و غرغرو است که در خانه صاحبش جان زندگی بی دغدغه‌ای را سپری می‌کند. اما پس از آنکه جان سگی به اسم اودی را به خانه می‌آورد آرامش گارفیلد به هم می‌ریزد. گارفیلد اصلاً از این تازه وارد خوشش نمی‌آید و شروع به حسادت کردن و آزار او می‌کند و عاقبت این اعمال و رفتار خودپسندانه گارفیلد باعث می‌شود اودی از خانه بیرون رفته و در شهر گم شود. گارفیلد که از گم شدن اودی احساس گناه می‌کند تصمیم می‌گیرد تا شهر را جستجو کرده و او را به خانه بر گرداند. از طرف دیگر اودی در چنگ یک برنامه ساز تلویزیونی اسیر شده و جان و نامزدش لیز نیز در پی یافتن او هستند. گارفیلد نیز می‌کوشد تا هر طور شده اودی را پیدا کند…