جنگ جهانى دوم. مأموران خفیهى انگلیسى با خبر مىشوند كه دو توپ غولآسا در جزیرهى ناوارون در دریاى اژه مستقر شدهاند. » ناخدا مالورى « ( پك ) مأموریت پیدا مىكند با گروهى از افراد زبده خود را به ناوارون برساند و توپها را منهدم كند...
در نیویورک، دو پیرمرد - یک یهودی و یک آلمانی - در یک سانحه ی رانندگی کشته می شوند. برادر پیرمرد آلمانی، به نام «سل» (اولیویر) که از جنایتکاران زمان جنگ نازی هاست و صندوقچه ای از الماس (که از اردوگاه های مرگ جمع کرده) پیش برادرش به امانت داشته، به دنبال الماس ها می آید و خیلی زود با مأموری امریکایی به نام «داک لوی» (شایدر) درگیر می شود...
یک روباه جوان به نام تاد و یک سگ شکاری به نام کوپر در فصل تابستان و در فصل شکار با هم آشنا و دوست میشوند. اما با پایان یافتن فصل تابستان و اتمام فصل شکار از هم جدا میشوند و سگ شکاری با صاحب خود به منزل خود میروند. در بهار سال آینده، این دو باز هم همدیگر را میبینند اما این بار این سگ، تبدیل به یک سگ آموزش دیده شده است و ناخود آگاه با روباه و حیوانات دیگر، دشمن شده است. اما…