هنگامی که جولی وارده، اجتماعی و وارث، شروع به دریافت نامه های باج خواهی منتسب به یک قاتل سریالی مرموز می کند، گمان می کند که معشوقه سابق ظالم و سادیست خود، ژان پشت آنهاست. با شوهرش نیل که اغلب از شهر خارج می شود، او در آغوش جورج پسر عموی دوستش می افتد و وقتی قاتل ناشناس شروع به حرکت می کند، می ترسد که یکی از سه مرد زندگی او قاتل باشد.
"فرانکو آرنو" مردی نابیناست که به همراه خواهر زاده خود زندگی کرده و مخارج خود را از طریق طراحی جدول تامین می کند.شبی هنگام پیاده روی در خیابان،او مکالمه بین دو مرد که در اتومبیلی که مقابل کلینیک آزمایشات ژنتیکی پارک شده است را می شنود.همان شب شخصی وارد موسسه شده و یک نگهبان را از پای در می آورد و...
پاریس ، تابستان ۱۹۷۹. آن تهیه کننده پورنوهای همجنسگرای ارزان است. وقتی لوئیس ، ویراستار و همراه او ، او را ترک می کند ، سعی می کند با ساختن یک فیلم بلندپروازانه تر با آرشیبالد پر زرق و برق او را بازگرداند.