داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد.
فیلمی خوش ساخت بر مبنای ماجرایی واقعی. شاید فیلم اکنون، پس از ساخته شدن آثار متعدد و متنوع درباره ی قاتلان زنجیره ای، شاید چندان هیجان آور نباشد، اما بی شک هم چنان دیدنی است. ـ داستان: با پیدا شدن جسد چندین زن میان سال در بخش «بک بی» بوستن، پلیس تمام مظنونان را جمع می کند، اما به هیچ سر نخی نمی رسد. تا این که لوله کشی به نام «آلبرت دسالوو» (کورتیس) مورد سوء ظن قرار می گیرد...
«کارآگاه فرانک کلر» (پاچینو) که از همسرش جدا شده و بیست سال است که با نیروی پلیس نیویورک همکاری دارد، مأمور پی گیری پرونده ی قتل مردی می شود که با شلیک به سرش کشته شده، در حالی که نوار ترانه ی «دریای عشق» در ضبط صوتش بوده...
یک کارآگاه اف بی آی به کانادا می رود تا در دستگیری قاتل سریالی که هویت هر قربانی جدیدش را می دزدد، به پلیس کانادا کمک کند.