داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانوادهی بیپولی است که به یک خانوادهی ثروتمند تعدی میکنند اما در مخمصه میافتند.
انیل اوشن که یک سارق حرفه ای و مشهور است پس از آزاد شدن از زندان نیوجرسی تصمیم می گیرد که به سه کازینوی مشهور در لاس وگاس دستبرد بزند. تمام این کازینوها متعلق به فردی خودخواه به اسم تری بندیکت است. دانیل اینکار را هم به خاطر پول فراوانی که در بین است و هم بخاطر انتقام شخصی انجام می دهد زیرا زمانیکه دانیل در زندان بوده بندیکت همسر وی تس را از چنگش در آورده است. دانیل شروع به گردآوری یک تیم حرفه ای می کند که عبارتند از: یک دستیار به نام رایان، یک متخصص امور مالی، شیادی جوان به اسم لینوس کالدول، یک متخصص مواد منفجره، یک متخصص سیستمهای حفاظتی، یک هنرمند شیاد و متخصص تقلید از دیگران، یک بندباز چینی، یک آدم نفوذی در قمارخانه و برادران همه کاره و دعوایی مالوی…
بین وقایع "اره" و "اره ۲"، جان کرامر بیمار و ناامید به امید درمانی معجزهگر برای سرطانش برای انجام یک عمل پزشکی خطرناک و آزمایشی به مکزیک سفر میکند، اما متوجه میشود که کل عملیات یک حقه برای کلاهبرداری از آسیبپذیرترین افراد است. قاتل سریالی بدنام که با هدفی تازه کشفشده مسلح شده است، به کار خود باز میگردد و به شیوه خاص خود از طریق تلههای فریبنده، درهم برهم و مبتکرانه، اوضاع را علیه کلاهبرداران برمیگرداند.
«داک مکوی» (مکویین) با کمک همسرش، «کارول» (مگرا) و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام «جک بنیون» (جانسون) از زندان آزاد می شود تا نقشه ی «بنیون» را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند...
یک فرد جوان که در کارناوال کار می کند، استعداد فوق العاده ای در گول زدن مردم با استفاده از زبان خود دارد. او با یک زن روان شناس رابطه برقرار کرده که حتی از خودش نیز خطرناک تر است.