دی پسر کنت دراکولا پادشاه افسانهای خون آشامها است . او نیمه خون آشام و نیمه انسان است زیرا مادرش انسانی معمولی بوده. دی به عنوان شکارچی خون آشامها به شکار خون آشامهای خبیث میپردازد...
ظهور لیکانها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لیکانها با یکدیگر درگیر می شوند، یک مرد جوان از لیکانها بنام «لوشن» (شین) در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به نام «ویکتور» (نایی) بپا می خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش «سونجا» (میترا) که یکی از خون آشامان است یاری می طلبد اما...