شخصی تاج پادشاه نپتون را دزدیده است و کسی هم به طور مشخص نمی‌داند که این فرد کیست. اما به نظر می‌رسد که کار آقای کراب باشد. آقای کراب رئیس باب اسفنجی داستان ماست. بنابراین داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که همه فکر می‌کنند آقای کراب متهم اصلی داستان است. از طرفی آقای کراب حاضر است بمیرد اما به ترفیعی که همیشه منتظر آن بوده و حتی در رؤیاهایش به آن فکر می‌کرده برسد. باب اسفنجی هم برای کمک به رئیسش همه کار می‌کند. دوست باب اسفنجی به نام پاتریک مأمور می‌شود که به شهر صدفی رفته و اگر می‌تواند تاج پادشاه را دوباره بازسازی کند و با این کار زندگی آقای کراب را نجات دهد و…

» اسمایلر گروگان « ( دورانته) با ماشین از بالاى صخره‏اى سقوط می كند و سرنشینان چهار اتومبیل شاهد این تصادف‏اند. » اسمایلر « پیش از مرگ به آنان می گوید كه 350 هزار دلار از پول‏هاى مسروقه ‏اش را زیر « W بزرگ « پارك ایالتى ساحل سانتا رزیتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبیل به طور جداگانه به طرف سانتا رزیتا به راه می افتند...

چند خانواده در یک تعطیلات در یک جزیره هستند و یک زوج نیز در شرف ازدواج هست تا اینکه معلوم می شود این جزیره محل مناسبی برای تعطیلات نیست...