اندی پسر بچه‌ای شش ساله است که اسباب بازی‌هایش را خیلی دوست دارد. اما دانستن این موضوع که اسباب بازی‌ها زنده می‌شوند کمی عجیب به‌نظر می‌رسد.وودی، گاو چرانی قدیمی و اسباب بازی مورد علاقهٔ اندی، رهبر تمامی اسباب بازی‌ها در اتاق اندی است. دوستان وودی یک دایناسور، خوک، سگ و سیب زمینی هستند. اندی در جشن تولدش، تکاوری فضایی به نام باز لایت‌یر هدیه می‌گیرد و این اسباب بازی جدید جای وودی را تا حدی تنگ می‌کند. حس حسادت وودی منجر به چشم و هم‌چشمی می‌شود. طی بروز اتفاقاتی وودی و باز سر از خانهٔ پسر همسایه، سید، در می‌آورند که از قضا این پسر عادت به شکنجه و خراب کردن اسباب بازی‌ها دارد. وودی و باز باید هر چه زودتر به خانهٔ اندی برگردند چون تا چند روز آینده خانوادهٔ اندی قصد اسباب کشی دارد…

دو سگ از یک آزمایشگاه تحقیقاتی فرار کرده و با کمک یک روباه برای زنده ماندن در حیات وحش تلاش میکنند. رئیس آزمایشگاه این اتفاق را مخفی میکند اما با پیدا شدن جسد چند گوسفند همه چیز به بیرون درز میکند و…

گارفیلد، گربه‌ی خانگی که دارای شهرت جهانی است، از دوشنبه‌ها متنفر است و به لازانیا علاقه‌ی ویژه‌ای دارد، در آستانه یک ماجراجویی بیرون از خانه دیوانه‌وار است! بعد از یک ملاقات غیرمنتظره با پدر مدت‌ها گمگشته‌اش - گربه‌ی خیابانی ژولیده پولیده به نام ویک - گارفیلد و دوست سگ‌سانش اودی مجبور می‌شوند تا از زندگی ناز و متنعم خود خارج شوند و در یک سرقت بالقوه مضحک و مخاطره‌آمیز به ویک بپیوندند.

«استنلی ایپ کیس» (کری)، صندوق دار بی دست و پای بانک، تصادفا به ماسکی دست پیدا می کند که هر گاه آن را به چهره می زند به شخصیتی پرتحرک و دیوانه، بسیار قوی و زورمند، شکست ناپذیر، با چهره ای سبز رنگ و کارتونی بدل می شود.

یک راکون به نام آرجی قصد دارد تمام ذخیره‌ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می‌شود و آرجی که هول شده است باعث می‌شود که همه‌ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. خرس او را تهدید می‌کند که اگر تا کامل شدن ماه غذاهایم را برنگرداندی تو را می‌خورم. آرجی حیران از غار خارج می‌شود و ناگهان گروهی از جانوران را می‌بیند و تصمیم می‌گیرد با تحریک آن‌ها که غذای انسان‌ها بسیار خوب است و… آن‌ها را وادار به جمع کردن غذا کند تا ناگهان شبانه فرار کند…

علاءالدین در حال سازگار ساختن خودش با یک زندگی جدید و اشرافی است. در قصر فشار بر روی او برای ازدواج با پرنسس یاسمن زیاد است. بعلاوه پس از آن یاگو (طوطی جعفر) در برابر او ظاهر می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچکس از دیدن او خوشحال نمی‌شود. اما با بازگشت جینی از سفرش به دور دنیا اوضاع شروع به بهتر شدن می‌کند. در این حین راهزنی سبک‌مغز به نام ابیس مال چراغ سیاه جعفر را می‌یابد. با استفاده از ابیس مال جعفر راه را برای بازگشت به آگربا با فکر انتقام از علاءالدین و دوستانش فراهم می‌کند…