آنا دختر تنهایی است که از خانواده خودش دور شده و به نورفولک فرستاده شده تا با خانواده پیر خانم و آقای پگ زندگی کند. او هیچ دوستی ندارد. یک روز بر روی تپههای شنی دختری بنام مارنی را ملاقات میکند، کسی که ظاهرش با باطنش تفاوت دارد و…
در پاریس سارق جواهرات تشنه به خون "راجر سرتت" بوسیله یک گروه مافیای سیسلی از بازداشت پلیس فرار می کند و...
یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظهاش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند میگریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.
جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانههایی از گذشته و احتمالاً آیندهاش میباشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید میرود تا آنچه را که میخواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.
جونگ تائههون (کیم سانگکیونگ) پزشک ارشد یک مرکز تروما در یک بیمارستان است. پسرش بهدلیل بیماری ریوی ناگهان از پا در میآید. خیلی زود، همسرش هان گیلجو (سئو یانگهی) به طور ناگهانی به دلیل همان بیماری ریوی میمیرد. جونگ تائههون تلاش میکند تا یک پیوند مشترک بین بیماریهای آنها پیدا کند. جونگ تائههون متوجه میشود که برای چندین سال، افراد زیادی به بیمارستانها مراجعه کرده و از علائم مشابه همسر و پسرش شکایت داشتهاند.
“ژان وال ژان “مردی فرانسوی که به خاطر سرقت نان دستگیر میشود از دست افسر پلیسی به نام “جاورت” فرار میکند. این تعقیب و گریز زندگی هردوی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد…