در تلاش برای یافتن جایگاه خود در دانشگاه آکسفورد، الیور کوئیک دانشجو خود را مجذوب دنیای جذاب و اشرافی فلیکس کاتن می‌بیند، کسی که او را برای تابستانی فراموش‌نشدنی به سالت‌برن، املاک دَرَندَشت خانواده عجیب و غریبش، دعوت می‌کند.

وقتی اتوبوس تیمی از ورزشکاران دبیرستانی در کنار جاده‌ای متروک زمین‌گیر می‌شود، حریفی را پیدا می‌کنند که نمی‌توانند شکست دهند و ممکن است زنده نمانند. با نگاهی از روی گرسنگی از طریق پنجره‌های اتوبوس مدرسه، هیولا بارها و بارها برمی‌گردد. اما وقتی هم تیمی‌ها متوجه می‌شوند که در مورد اینکه به چه کسی حمله کند انتخابی است، توانایی آن‌ها برای با هم ماندن به آزمایش گذاشته می‌شود - چرا که تهدیدی سیری‌ناپذیر سعی می‌کند آن‌ها را از هم جدا کند!