سرخ پوستان کومانچى حمله ‏ور می ‏شوند و بیش‏تر اعضاى خانواده‏ ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل می ‏رسانند. پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر )، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخ‏پوست‏ها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچک‏تر خانواده « دبى »، ادامه می‏دهند.

«جوباک» (وویت) پسر جذاب ولی بی پول شهرستانی، به نیویورک می آید تا با تلکه ی زنان مسن پولدار کسب درآمد کند. او خیلی زود با «راتسو ریزو» (هافمن) آشنا می شود؛ کلاهبرداری مسلول و معلول که پیشنهاد می دهد مدیریت برنامه های «جو» را به عهده بگیرد...

یک هفت تیر کش که از کار خود خسته شده سعی دارد بهمراه یک خانواده مزرعه نشین به زندگی خود آرامش ببخشد ولی یک دامدار زورگو او را مجبور میکند تا او دوباره از هفت تیر خود استفاده کند...