«ایوان» (دوبرونراووف) و برادر بزرگترش، «آندری» (گارین)، به اتفاق مادرشان (ودووینا) در آبادی کوچکی در شمال روسیه زندگی میکنند. پدرشان (لاوروننکو) که آنان چندان خاطرهای از او ندارند، بی خبر به خانه باز میگردد و برادرها را به سفری میبرد...
داستان چند دهه عشق و پایداری و سیر یک زن به سوی استقلال. سلی با سختیهای زیادی در زندگیاش روبرو میشود، اما در نهایت قدرت و امید فوق العادهای را در پیوندهای ناگسستنی خواهری پیدا میکند.