دو مامور، تلاش می‌کنند تا از فردی در مراسم صلح بین نیروهای تاریک و انسان‌ها محافظت کنند.

پس از اینکه غوغای جمعه سیاه به فاجعه ختم می‌شود، یک قاتل مرموز با الهام از روز شکرگزاری پلیموث، ماساچوست، زادگاه این جشن، را به وحشت می‌اندازد. با انتخاب ساکنان یکی پس از دیگری، آنچه که به‌عنوان قتل‌های تصادفی انتقام‌جویانه شروعشده است، به‌زودی نشان می‌دهد که بخشی از یک برنامه بزرگتر و شوم تعطیلات است.

کاراگاه الکس کراس همکار خود را از دست می دهد، به همین دلیل از کارش کنار می کشد، ولی روزی فردی که با او خصومت شخصی دارد دختری را گروگان می گیرد و او مجبور به بازگشت به شغل خود می شود ...

یک تاجر ثروتمند کوبایی، لوئیس آنتونیو وارگاس تصمیم می گیرد با دادن آگهی در روزنامه یک همسر آمریکایی پیدا کند. دختری به نام جولیا راسل برای او عکس هایش را می فرستد و با کشتی به کوبا می آید. اما زنی که از کشتی پیاده میشود جولیا راسل واقعی نیست. او دختری است به نام بانی کسل که به دروغ خود را جولیا معرفی میکند ...

«دکتر بیل کاپا» (ویلیس)، روانشناس مشهور که از خودکشی یکی از بیمارانش شوکه ودچار کوررنگی شده، به دیدار دوست روانکاوش، «باب مور» (باکولا) می رود. «باب» نیز او را به جلسه ی «گروه درمانی»اش دعوت می کند...