ویل لاکهارت پس از تحویل وسایل، درگیر وقایع کورونادو ، یک شهرمنزوی غربی می شود. او به ویژه با واگومن ها ، یك خانواده با نفوذ درگیر است ، و تحقیقات برای كسی كه اسلحه های خود را به آپاكاهای محلی می فروشد ، آغاز می كند ، فقط برای پیدا كردن آن پسر قدرتمندترین مرد منطقه است. در این مرحله است که مشکلات او آغاز می شود.

"آدام" بزرگترین برادر خانواده برای ازدواج به شهر می رود.او "مایلی" را متقاعد می کند که با او ازدواج کند.آنها با مزرعه خود باز می گردند.درست پس از بازگشت آنها شش برادر دیگر او تصمیم می گیرند ازدواج کنند...