در طول تعطیلات تابستانی، اوکجو و دونگجو به خانه پدربزرگشان نقل مکان میکنند. در حالی که دونگجو با خانه جدید خود سازگار میشود، اوکجو نسبت به این محیط جدید احساس ناخوشایندی میکند. هنگامی که عمه در شرف طلاق آنها نیز به خانه نقل مکان میکند و در نتیجه که اوکجو با خانواده او وقت میگذراند، خانه و پدربزرگش در دل او جا باز میکنند.
یک خانواده بلافاصله پس از انتقال به خانه جدید خود، متوجه جنایت وحشیانه ای که در رابطه با ساکنان قبلی خانه رخ داده است، می شوند...