یک مزدور سابق پس از اینکه گنگسترها تمام زندگی‌اش را از او می‌گیرند، تصمیم می‌گیرد بار دیگر اسلحه به دست گرفته و به‌دنبال گرفتن انتقام باشد...

شیوا پس از به زندان افتادن شوهرش از امیرعلی پسرشان به سختی مراقبت می کند. امیرعلی که حالا کلاس اول دبستان است با تصمیم مادرش و مددکار اجتماعی، پی می برد پدرش در زندان محبوس است. وی احساس پدرانه او را در می یابد. پدر امیرعلی معلمی است که در یک درگیری خیابانی فردی را به قتل رسانده و در آستانه قصاص نفس قرار گرفته است. از مرگ می هراسد و دوست دارد برای فرزندش پدری کند. اما اولیای دم، به خصوص خواهر دو قلوی مقتول هنوز قاتل را نبخشیده اند ...

هنری دوراند، مامور فدرالی است که ماموریت سختی به او داده شده: زیر نظر گرفتن مادرش و دوست پسر او که مظنون به هدایت یک باند تبهکاری می باشد...