شاهزاده «آن»، مشغول سفر به کشورهای مختلف اروپایی است و در آخرین سفرش، به کشور ایتالیا و شهر رُم وارد میشود. او از برنامههای روزانه، کاملا خسته شده و دوست دارد یک زندگی پر از شور و شوق را تجربه کند. همین انگیزه باعث میشود، شبانه، قصر را ترک کرده و بیخبر وارد شهر رُم شود.
دكتر روانشناس جوانى به نام « ادواردز » ( پك ) ، رئیس تازهى یك آسایشگاه بیماران روانى ، جانشین « دكتر مرچیسن » ( كارول ) ، مىشود . « دكتر كنستانس پیترسن » ( برگمن ) كه دل به « دكتر ادواردز » باخته به رفتارهاى عجیب و غیر عادى او مشكوك مىشود ، و خیلى زود پى مىبرد كه او « دكتر ادواردز » واقعى نیست...
مالکوم یک کارگردان است و ماری نامزد او. این دو پس از بازگشت از مراسم افتتاحیهی جهانی پروژهی جدید مالکوم، در حالی که منتظر انتشار واکنش منتقدین به فیلم نشستهاند، با ذات رابطهشان مواجه میشوند.