شیکاگو، سال ۱۹۱۶. «بیل» (گیر) از دوزخ شهرهای صنعتی می گریزد و هم راه خواهر کوچکش «لیندا» (مانتس) و محبوبه اش «ابی» (آدامزا) که او را هم برای «امنیت» بیش تر خواهر خود معرفی می کند، با قطار به سمت جنوب حرکت می کند...

وقتی "سارا" در نیویورک کارهای اداری مراحل طلاق خود را پیش می برد،بر حسب اتفاقی دچار بهت و حیرت می شود.او که در آستانه از داست دادن ثروتی است که از همسر خود بدست می آورد،وارد رابطه ای با "جوئی" می شود و...