آقای گرگ ، آقای مار ، آقای پیرانا ، آقای کوسه و خانم تارانتولا (اسمهای مستعار) نقشه ای برای یک دزدی بسیار بزرگ میکشند.
داستان در امپراتوری هان چین میگذرد و ماجراهای دختری برده، پینگ، با اژدهای باستانی لانگ دانزی را دنبال میکند. اژدهاها از قلمروی امپراتوری تبعید شده بودند. پینگ، یک یتیم، یکی از آخرین تخمهای اژدها را پیدا میکند. نگهبانان قصر، پینگ را مجبور به فرار میکنند تا تخم اژدها را به اقیانوس برگرداند و همه اژدها را از انقراض نجات دهد. پینگ متوجه میشود که او یک نگهبان اژدهای واقعی است.
«موگلی» پسر بچهای است که در جنگل و میان حیوانات بزرگ شده است. وقتی خبر بازگشت ببر درندهی جنگل، «شیر خان»، میرسد، پلنگی به نام «باگیرا» داوطلب میشود که «موگلی» را برای فرار از جنگل و پیوستن به آدمها همراهی کند…