روزنامه نگارى به نام «مارچلو روبینى» ( ماسترویانى ) با نوشتن مطالب جنجالى و داستان رسوایى ها تأمین معاش مى كند. او در حالى كه جاه طلبى هاى ادبى نیز دارد در منجلاب جامعه ى فاسد رم گرفتار آمده و بى اعتنا به اصول اخلاقى مى كوشد تا خودش را پیدا كند.
جانی هوکر، کلاهبرداری خوردهپا، از دویل لانگان، رئیس مافیایی بزرگ بدون آنکه بداند دزدی میکند. لانگان خواهان انتقام از این بیحرمتی است. پس از اینکه یکی از همکاران هوکر، لوتر، کشته میشود او فرار کرده و نزد هنری گوندورف رابط لوتر میرود. هوکر میخواهد از توانایی گوندورف استفاده کند تا بتواند لانگان را بکشند. از اینرو، آنها نقشهای پیچیده را طراحی میکنند و از برخی افراد نیز کمک میگیرند که خود خواهان سهم هستند. در این نقشه هوکر و گوندورف باید از تمامی استعدادهای خود و کمی اعتماد به نفس استفاده کنند
جیمز کول (ویلیس)، یک زندانی حکومتی است که در سال ۲۰۳۵ به شرطی با آزادی اش موافقت می شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش یک بیماری ویروسی شود. این بیماری باعث نابودی بیش تر مردم کره ی زمین شده و به خاطر آلودگی هوا، بازماندگان در زیرزمین زندگی می کنند.
قرن 23 است. کشتی ستاره ای فدراسیون ایالات متحده آمریکا اینترپرایز در حال انجام مانورهای آموزشی معمولی است و دریاسالار جیمز تی کرک به نظر می رسد از این واقعیت که این بازرسی آخرین ماموریت فضایی دوران حرفه ای او باشد، ناامید شده است. اما خان برگشته است. خان - مرتد درخشان زمین قرن بیستم - با کمک گروه تبعیدی خود از ابرمردان ژنتیکی، به ایستگاه فضایی رگولا یک حمله کرد، یک دستگاه فوق محرمانه به نام پروژه پیدایش را دزدید، کنترل کشتی ستاره دیگری فدراسیون را به دست گرفت و در تعقیب اینترپرایز تصمیم گرفت. اجازه نمی دهد هیچ چیز مانع از انجام مأموریت او شود: دریاسالار کرک را بکشد... حتی اگر به معنای آرماگدون جهانی باشد.
کارآگاهی از شهری کوچک که در جستجوی مردی گمشده است تنها یک سرنخ دارد:ارتباط با زنی اهل نیویورک
دو کارآگاه دایره مواد مخدر مشغول تحقیق بر روی یک مورد قرصهای اکستازی هستند...
«جان کروگر» (شوارتسنگر) مأمور عالي رتبه ي برنامه ي محافظتي از «شاهدان» در امريکاست. وظيفه وکار او پاک کردن گزارش هاي مربوط به شاهدان است و با هر کس که بخواهد به آنان دست درازي کند، در مي افتد.