داستان فیلم در دوران جنگ جهانی دوم، زمانی که ژاپن نیز وارد جنگ شده است رخ می دهد. آنها در برمه از اسرای جنگی متفقین بیگاری می کشند. در این اردوگاه که گریز از آنجا تقریبا نا ممکن است، اسرا وضعیت زندگی مطلوبی ندارند. از طرفی دیگر ژاپنی ها از آنها می خواهند بر روی رودخانه کوایی یک پل برای خط راه آهن احداث کنند اما در این کار موفق نیستند. ژاپنی ها با کلنل نیکلسون مذاکره می کنند که شاید او بتواند اسرا را برای کار بیشتر و موثر تر تشویق کند اما او شرایط خاصی را برای کار در نظر دارد که ژاپنی ها مخالفند. در این میان یک افسر آمریکایی بنام شیرز موفق به فرار می شود...

سزار و ارتش میمون‌ها وارد یک درگیری تحمیلی و مرگبار با ارتش انسان‌ها به رهبری کولونلی بی‌رحم می‌شوند. به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمون‌ها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام گونه میمون‌ها آماده می‌شود. قضای روزگار در نهایت سزار و کولونل را در نبردی حماسی برای آینده هر یک از گونه‌ها و تعیین سرنوشت این سیاره رو در روی یکدیگر قرار خواهد داد.

هدف، برمه! گروهی از مردان با چتر نجات وارد برمه تحت اشغال ژاپن می شوند و یک ماموریت خطرناک و مهم را انجام می دهند: مکان یابی و منفجر کردن یک ایستگاه رادار. آنها این کار را به اندازه کافی خوب انجام می دهند، اما وقتی سعی می کنند در یک باند هوایی قدیمی قرار ملاقات بگذارند تا به پایگاه خود بازگردانده شوند، ژاپنی ها را در انتظارشان می بینند و باید یک پیاده روی طولانی و دشوار را در جنگل های اشغال شده توسط دشمن انجام دهند. مترجم : yavar.love

داستان اون به این گونه است که جان رمبو پس از گذشت سال ها و روزهای زیادی که ازجنگ ویتنام سپری شده به میان جنگل های کوهستانی در تایلند شمالی رفته اما جنگ های 60 ساله قبیله ای بین برمیه ها و کارن ها در مرز میانمار مشکلات زیادی رو برای اون ایجاد می کنه. سربازان سازمان ملل برای کمک به افرادی که آسیب دیدند تصمیم می گیرند که به این منطقه بیاند اما مشکلات زیادی برای اونا به وجود میاد .