داستان پویانمایی به شهر پاریس و سال ۱۹۱۰ باز میگردد. زنی دارای یک گربهٔ مادر و چندین بچهگربه میباشد که در بهترین شرایط زندگی میکنند. وی علاوه بر این گربهها خدمتکاری به نام ادگار نیز دارد و این اشخاص تنها کسانی میباشند که همراه وی هستند، وی با فراخواندن وکیلش و تنظیم وصیعتنامهاش مبنی بر اعطای کل اموالش پس از مرگ به گربهها و متوجهشدن این موضوع از سوی ادگار باعث میشود که ادگار به فکر نابودی گربهها بیفتد و آنان را در شبی میدزد و به مکان دوردستی در بیرون از شهر میبرد؛ این گربهها پس از این درصدد بازگشت به پاریس و خانهٔ صاحبشان بر میآیند و در راه با گربهٔ نری بهنام اومالی آشنا میشوند که…
سه سنجاب به نامهای تئودور، آلوین و سایمون است که استعداد فراوانی در موسیقی دارند و به طور اشتباهی وارد جامعه انسانها شدهاند. این سنجابهای آوازهخوان و بامزده با ورودشان به زندگی دیو که یک آهنگساز معمولی هست باعث تغییر مسیر زندگی او میشوند و…