ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پایان جنگهای داخلی بسیاری از ساموراییها بیکار شدهاند. سامورایی جوانی (ایواشیتا) به امید لطف، سراغ طایفهی آیی میرود و وانمود میکند که قصد هاراکیری دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به این اقدام میکنند. پس از آن پدرخواندهی سامورایی (ناکادایی) که دخترش را نیز به همسری او در آورده، برای انتقام وارد عمل میشود.
«کاکران» (کاستنر)، خلبان سابق نیروی هوایی برای گذران تعطیلات به مکزیک میرود. در آن جا «تیبی مندس» (کویین) قدرتمند و خشن که یک امپراتوری اختصاصی برای خود به راه انداخته، به گرمی از او استقبال میکند، چون خود را دوست و مدیون او میداند. با این همه «کاکران» و همسر «مندس» به یکدیگر دل میبندند و با هم فرار میکنند...
درباره زنی است که بعد از نادیده گرفته شدن خواستههایش توسط پلیس مبنی بر دستگیری مردی که باعث قتل شوهرش شده؛ خودش تصمیم به اجرای قانون میگیرد که برایش دستگیری به اتهام قتل و عاشق یک افسر پلیس شدن را ببار میآورد…
قصه فیلم درباره یک روانشناس است که به اصرار دوستان و همکارش نامزد میکند اما بزودی متوجه میشود که قبل از این یک بار ازدواج کرده است و به دلیل فراموشی خودش از این موضوع خبر نداشته است . با پیدا شدن سروکله همسر قدیمی ، او بین ۲ همسر گیر افتاده و نمیداند چه کاری باید انجام دهد...