مالنا روایت جوزپه تورناتوره است از عشق و شهوت یک نوبالغ 12 ساله به زنی زیبا . و درعین حال طعنه ای است به موقعیت زنان در جوامع عقب افتاده. موقعیتی که به آنها هرگز اجازه توامان زیبابودن و تنها بودن را نمی دهد. ـ داستان: سال 1940 در شهرک کوچکی از توابع سیسیل، خبر درگیری ایتالیا در جنگ جهانی دوم به گوش مردم می رسد. نینو (آرونیکا) همسر مالنا (مونیکا بلوچی) که از شهری دیگر به آنجا آمده اند راهی جبهه جنگ موسولینی می شود. مالنا که زن فوق العاده زیبایی است در شهرک غریب مانده و مورد حسد زنان دیگر قرار می گیرد. از طرفی رناتو (سولفارو) پسرکی تازه بالغ شیفته و عاشق مالنا می شود بطوریکه در خواب و بیداری خود را با او و هم آغوش او تصور می کند. رناتو لحظه لحظه زندگی مالنا را زیر نظر دارد و تمامی رویاهایش را در او خلاصه می کند....

جنگ جهانی دوم. گروهی از سربازان آمریکایی به درون خطوط دشمن نفوذ می کنند، تا گنجینه ای که نازی ها انباشته کرده اند را بدزدند.

جنگ جهانى دوم. مأموران خفیه‏ى انگلیسى با خبر مى‏شوند كه دو توپ غول‏آسا در جزیره‏ى ناوارون در دریاى اژه‏ مستقر شده‏اند. » ناخدا مالورى « ( پك ) مأموریت پیدا مى‏كند با گروهى از افراد زبده خود را به ناوارون برساند و توپ‏ها را منهدم كند...

بندر پرل هاربر ، جنگ جهانى دوم . سرباز تازه وارد ، « رابرت ا . لى پرویت » ( كلیفت ) ، از بوكس حرفه‏اى بیزار شده است و حاضر نیست كه بار دیگر داخل رینگ برود . پس از این كه فرمانده جدید او « سروان هولمز » ( اوبر ) مى‏بیند « پرویت » به هیچ صورتى دیگر بوكس بازى نخواهد كرد به « گروهبان میلتن واردن » ( لنكستر ) دستور مى‏دهد تا با سپردن كارهاى پست او را اذیت و خوار و خفیف كند...

سال 1940، جنگ جهانی دوم. در ماه اوت، نخستین حمله ی آلمان علیه نیروی هوایی سلطنتی صورت می گیرد و مارشال هوایی، «سر هیو داودینگ» (اولیویر) تاکتیک های نظامی ویژه ای را به اجرا در می آورد...

اين کمدي سياه و پر هزينه که بر مبناي رماني طنز آلود و نيشدار نوشته ي جوزف هلر ساخته شده، در پرداخت سورآليستي از جنون نظامي موفق است.. نيکولز با پرداختي اپيزوديک و سوررآل مي خواسته فيلمي تلخ و پوچ گرايانه بسازد. ـ نامزد دو جایزه بفتا 1971ـ این فیلم در ایران با نام «معضل بزرگ» نیز شناخته می شودـ داستان: پايگاه نيروي هوايي امريکا در منطقه اي مديترانه اي، سال 1944. افسران پايگاه يکي يکي کشته مي شوند و تنها بازمانده مي کوشد خود را به منطقه ي بي طرف سوئد برساند...