پس از تعقیب و نجات جان داستان‌نویس محبوبش در یک تصادف رانندگی، وسواسمند شیدایش او را در خانه دورافتاده‌اش در کلرادو اسیر می‌کند، سپس او را مجبور می‌کند تا شخصیت محبوب ادبی را که در داستان‌هایش کشته بود، دوباره زنده کند.

فیلم بر اساس کتابی از آندرو نیدرمن ساخته شده است. کوین لومکس ( با بازی کیانو ریوز ) یک وکیل مدافع جوان، بی باک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود. اما بزودی همسرش شروع به دلتنگی می کند و اسرار دارد که برگردند اما کوین در شغل جدیدش غرق شده و توجه کمتری به همسرش دارد. همسرش پس از مدتی اشباحی اهریمنی را در اطراف خود می بیند و رفته رفته دچار جنون می شود. او روزی ادعا می کند که رئیس کوین، جان میلتون ( با بازی آل پاچینو ) به او تجاوز کرده است اما در همان روز میلتون بهمراه کوین در دادگاه بوده است.....

وقتی جسد پیشخدمتی به نام «ترزا» (گیدلی) در ایالت واشینگتن پیدا می شود واف بی آی، مأمور ویژه اش، «چستر دزموند» (آیزاک) و همکار جوانش، «سام استنلی» (ساترلند) را برای تحقیق به آن جا می فرستد.

کامرون پو که یک تفنگدار با افتخار در ارتش امریکا می باشد پس از اینکه برای دفاع از همسرش در یک نزاع با فردی مست وی را به قتل می رساند محکوم به حبس می شود . پس از هشت سال او آزاد شده و برای دیدن همسر و دخترش که تاکنون او را ندیده است به خانه خواهد رفت . هواپیمایی که او را به مقصد می برد یک هواپیمای ترابری است که یکسری قاتلین و تبهکاران حرفه ای توسط آن به زندانی با امنیت بسیار بالا در لوسیانا منتقل می شوند . پس از یک نقشه موفقیت آمیز ، تبه کاران با رهبری( سایروس) موفق می شوند کنترل هواپیما را بدست بگیرند و آنرا بسمت لوس آنجلس ببرند تا از آنجا با یک هواپیمای دیگر به یک کشور خارجی بگریزند . مقامات عالی رتبه پلیس تصمیم دارند هواپیما را در هوا منهدم کنند اما یک مارشال پلیس به اسم (وینس لارکین) راه حل دیگری سراغ دارد که این راه حل متوقف کردن تبهکاران به کمک کامرون پو است...

سرآغاز جنگ جهانی سوم است. در ایالت‌های میانی آمریکا، گروهی از نوجوانان با هم متحد می‌شوند تا از شهر و کشورشان در برابر نیروهای شوروی دفاع کنند.

کریس جانسون (نیکلاس کیج) شعبده‌بازی در یک هتل کوچک در لاس وگاس است. او از توانایی‌اش در دیدن دو دقیقهٔ بعد زندگی خود استفاده می‌کند تا در بازی‌های شرط‌بندی کوچک برنده شود. او در یک عملیات دزدی با هدف قتل دو نفر، که باید کشته شوند، از قتل جلوگیری کرده و اسلحه را از دزد می‌گیرد. اما به خاطر این که فکر می‌کنند اسلحه به او تعلق دارد تحت تعقیب قرار می‌گیرد. با استفاده از توانایی‌اش می‌گریزد و…