هنگامی که یک خانواده عجیب و غریب در دهمین سالگرد مرگ عمویشان به خاطر خواندن وصیت نامهاش در عمارت دورافتاده و رو به زوال او گرد هم میآیند، به دنبالش قتل و جنون میآید.
در گرمای تابستان خانهای سوت و کور در حومه شهر را ترسیم میکند که در آن برادران دوقلوی نه ساله منتظر بازگشت مادرشان هستند. وقتی او بعد از جراحی زیبایی باندپیچی شده به خانه میآید، هیچ چیز مثل قبل نیست و بچهها شروع به شک میکنند که آیا این زن واقعا همان است که میگوید.