در دوران جنگهای داخلی امریکا، سه مرد در پی یافتن جعبهای هستند که حاوی دویست هزار دلار پول مسروقه است: «استنزا» (وان کلیف)، «جو» (ایست وود) و «توکو» (والاک).
«والاس» و «گرومیت» در محلهی «وست والابی» کسب و کاری جدید راه انداختهاند. «آنتی پستو» (ضد آفت) نوعی خدمات انسانی ردیابی آفت هاست که «والاس» و «گرومیت» به کمکش، خرگوشها و سایر جانورانی را که محصولات باغچههای محله را میخورند، به دام میاندازند و به جایی دیگر منتقل میکنند. اما در یکی از آزمایشها…
در انتهای جنگل های داخلی امریکا، گروهی از سربازان جنوبی به سرکردگی «سروان پی یر کوردونا» (ریورو) و هم راهش، «توسکارورا» (میچم)، محموله ای از طلا را از قطار شمالی ها می دزدند و «سرهنگ کورد مک نالی» (وین) را نیز گروگان می گیرند. پس از جنگ و در ملاقاتی دوباره، «مک نالی» از «کوردونا» نام خائنانی از میان شمالی ها را که جای محموله ی طلا را لو داده بودند می خواهد...