سال 1901. «جان برنارد بوکس» (وین)، معروف به «تیرانداز»، وارد شهر کارسن سیتی ایالت نوادا می شود و به سراغ دوست قدیمی اش «دکتر هاستتلر» (استوارت) می رود. اما دکتر خبر خوبی برای او ندارد و می گوید که «بوکس» به سرطان مبتلاست و چند هفته ی دیگر بیش تر زنده نمی ماند...

«تری» یک دلال اتومبیل است که زندگی آرامی دارد. او همیشه از گذشته اش در حال فرار بوده و از کلاهبرداری های عمده دوری می جوید. اما در ادامه یک مدل زیبا به اسم «مارتین» که در گذشته همسایه آنها بوده بسراغش می آید و به او پیشنهاد می دهد که رهبری عملیات سرقت از یک بانک در شهر لندن را بعهده بگیرد که در صورت موفق بودن، میلیون ها پوند پول نقد و جواهرات عاید آنها می شود...