«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند...
هورتون در جنگل نول مشغول آبتنی است و در همین هنگام از یک تودهی گردوغبار، صداهای عجیبی میشنود. بعدا هورتون درمییابد که آن توده، برای محافظت از شهر هوویل و تمام ساکنان میکروسکوپی آن است. شهری که شهردارش، ند بر آن حکومت میکند. وی یک زن مهربان دارد و ۹۶ دختر و یک پسر هم دارد به نام جوجو که قرار است شهردار آیندهی شهر «هوو» بشود. ند با هورتون توافق میکند که برای محافظت و حمایت از آنها، مکانی امن در نظر بگیرد. البته اینکار هورتون، باعث تمسخر وی از طرف بقیه جانوران جنگل میشود و…
تارزان پسر نجیبزادهای انگلیسی است که در کودکی در جنگلهای آفریقا گم شده و به وسیلهٔ بوزینهای به نام منگانی پرورش یافته است. او که اینک انسانی وحشی است مانند حیوانات غذا میخورد و مانند آنها حرف میزند و مانند میمون بر روی شاخه زندگی میکند.