ماکس ( تیلور وینس) نوازنده‌ایست که به مرور خاطراتش می‌پردازد: در سال 1900 یک کارگر کشتی در موتورخانه کودکی را پیدا می‌کند. او نام 1900 را برای کودک انتخاب کرده و تصمیم می‌گیرد او را بزرگ کند، اما بر اثر حادثه ای از دنیا می‌رود. 1900(تیم راث) استعداد خارق العاده‌ای در موسیقی و نواختن پیانو دارد. بر اساس همین علاقه شغل ساده‌ای در کشتی پیدا می‌کند. او هیچ علاقه‌ای به ترک کشتی و ورود به دنیای خاکی ندارد، تا اینکه دختری زیبا را بین مسافران کشتی می‌بیند و ...

«پروفسور هنری هیگینز» (هریسن) با رفیق زبان شناسش، «سرهنگ پیکرینگ» (هاید-وایت) شرط می بندد که می تواند دختر گل فروش و عامی لندنی، «الیزا دولیتل» (هپبرن)، را به خانمی متشخص بدل سازد که فصیح و بلیغ حرف بزند...

اِلا دختر زیبایی است که به تازگی مادر خود را از دست داده است و حال باید نامادری پلید و دو دختر عجیبش را در کنار خود بپذیرد. دیری نمی‌گذرد که پدر اِلا نیز از دنیا می‌رود و او بیش از پیش مورد ظلم نامادری و دو خواهرخوانده‌اش قرار می‌گیرد. سیندرلا که پژمرده و آسیب‌پذیر شده، در جنگل با مرد غریبه‌ای آشنا می‌شود که مسیر زندگی‌اش را به طور کامل دستخوش تغییر می‌نماید…

سه بچه به طور اتفاقی معجون ساخته دانشمندی را می‌خورند که آن‌ها را به ماهی تبدیل می‌کند. حال آن‌ها باید معجون پادزهر را طی ۴۸ ساعت پیدا کرده و بنوشند تا به حالت عادی برگردند و در غیر این صورت، برای همیشه ماهی باقی خواهند ماند...