پسری ۹ ساله به نام هوگارث هاگس رابطه دوستی صمیمانه‌ای با یک غول آهنی از سرزمینی بیگانه می‌سازد. موجودی غول‌پیکر و ترسناک اما بی‌آزار و با قلبی بزرگ. اما ماموران دولتی سعی در نابودسازی او دارند تا اینکه…

«هری دالتن» (برازنان)، زمین شناس متخصص آتش فشان ها، برای تحقیق به شهری نزدیک قله ی آتش فشان اینک خاموش دانته می رود و از نشانه هایی در می یابد که آتش فشان هنوز فعال است. شهردار شهر که مادری مجرد به نام «ریچل واندو» (همیلتن) است، حرف او را می پذیرد، اما دیگر مسئولان به دلیل توریستی بودن منطقه، حاضر نمی شوند مردم را به فرار از شهر وادارند.

رهبر بدنام بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر از دادگاه فرار می کند و با گروهی از افرادش راهی مرز مکزیک می شود، جایی که تنها چیزی که در برابر مسیر او قرار دارد یک کلانتر میانسال و افراد بی تجربه ی او هستد…