ژاپن، قرن یازدهم. یک هیزم‌شکن (شیمورا)، یک راهب و یک مرد عامی، از باران به خرابه‌های دروازه‌ی راشومون پناه می‌برند و راهب داستان محاکمه‌ای را که شاهد بوده با سه روایت تعریف می‌کند...

« جیم » ( دین )، پسر جوان خانواده‏ اى است كه در آن مادر ( دوران ) تسلط عجیبى بر پدر ( باكوس ) دارد. به همین دلیل « جیم » با این دو رابطه‏ ى چندانى ندارد. او در دبیرستان جلب « جودى » ( وود )، دخترى مى‏ شود كه از بى‏ محبتى‏ هاى پدرش رنج مى‏ برد...

کاباره بر مبنای نمایش موزیکال موفقی در برودوی ساخته می شود و تصویری هولناک و تفکر برانگیز از برلین در دوره ی جمهوری وایمار ارائه می دهد. کارگردانی و طراحی رقص فیلم (طبعاً کار خود فاسی) سبک خاصی دارد. مینه لی آمیزه ای از معصومیت و ناپاکی است و یورک در قالب معمول و بچه محصل وارش در آن سال ها، خوب جا افتاده است. ـ داستان: برلین، اوایل دهه 1930. «سلی بولز» (مینه لی) یکی از نمایشگران کلوب کیت کت با «برایان رابرتس» (یورک) آشنا می شود؛ یک جوان تحصیل کرده ی انگلیسی که برای پیشرفت زبان آلمانی به برلین آمده و با آموزش زبان انگلیسی روزگار می گذراند. آن دو ابتدا دوستی ساده ای را آغاز می کنند اما پس از چندی به هم دل می بازند...

برایتن بیچ نیویورک. «لنرد» (فینیکس) جوانی دل شکسته از رابطه ای ناموفق به نزد ناپدری مهربانش، «روبین» (ماشونوف) و همسر او، «روت» (روسلینی) بازگشته است. پدر و مادر که نگران افسردگی و تنهایی پسر هستند می کوشند تا دختر یکی از دوستان خانوادگی، «ساندرا» (شا) را با او آشنا کنند. البته «ساندرا» خیلی زود به «لنرد» علاقه مند می شود. اما..