« بالین » ( مك ریدى ) صاحب كازینویى بزرگ در بوئنوس آیرس است . او براى « امور حراستى » كازینو مردى به نام « جانى » ( فورد ) را به كار مىگیرد . « جانى » پس از چندى متوجه مىشود كه « گیلدا » ( هیورث ) محبوبه ى سابقش همسر كنونى « بالین » است .
بندر پرل هاربر ، جنگ جهانى دوم . سرباز تازه وارد ، « رابرت ا . لى پرویت » ( كلیفت ) ، از بوكس حرفهاى بیزار شده است و حاضر نیست كه بار دیگر داخل رینگ برود . پس از این كه فرمانده جدید او « سروان هولمز » ( اوبر ) مىبیند « پرویت » به هیچ صورتى دیگر بوكس بازى نخواهد كرد به « گروهبان میلتن واردن » ( لنكستر ) دستور مىدهد تا با سپردن كارهاى پست او را اذیت و خوار و خفیف كند...
«پل کرسی» (برانسن)، تاجر نیویورکی، ازشنیدن خبر حمله ی سه دزد به همسرش «جوآنا» (لانگ) و دخترش «کارل» در آپارتمان شان بهت زده می شود. در اثر این حمله ی وحشیانه، «جوآنا» می میرد و «کارل» به نوعی بیماری روانی دچار می شود. حالا «کرسی» نیز درصدد انتقام برمی آید.