« جیم » ( دین )، پسر جوان خانواده‏ اى است كه در آن مادر ( دوران ) تسلط عجیبى بر پدر ( باكوس ) دارد. به همین دلیل « جیم » با این دو رابطه‏ ى چندانى ندارد. او در دبیرستان جلب « جودى » ( وود )، دخترى مى‏ شود كه از بى‏ محبتى‏ هاى پدرش رنج مى‏ برد...

داستان فیلم در سال ۱۹۷۶ در مورد جمعی از پسران یک مدرسه در تگزاس است که گروهی برای خود راه میاندازند و شاگردان تازه وارد را مجبور به هر کاری میکنند…

«هلن لایل» (مدسن)، دانشجوی دکترای رشته ی مردم شناسی که پایان نامه ی تحصیلی اش درباره ی افسانه ی جانی مرموزی معروف به «آبنبات فروش» و جنایت های او در حدود سال 1890 است، با وقوع یک رشته قتل های همانند در ناحیه ی جنایت خیز کابرینی گرین شیکاگو، به آن جا می رود و گفته های اهالی منطقه را مبنی بر این که این جنایات را «آبنبات فروش» مرتکب شده، منطقی می یابد.

دستورات شیرینی‌پزی توسط دزدشیرینی‌ها ربوده شده است و همه حیوانات جنگل از کار بیکار شده‌اند. بنابراین پلیس در حال گرفتن رد سارقان است… ماجرا در خانه‌ی مادربزرگ شنل قرمزی رخ می‌دهد…