کارآگاه «فیلیپ مارلو» ( الیوت گولد ) سعی دارد به یکی از دوستان نزدیکش که به جرم قتل همسرش بازداشت شده است کمک کند...

در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی‌شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می‌برد و پله‌های ترقی را طی می‌ کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی‌داند.

«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ‌التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می‌شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روبات‌های فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...

جاسوس (انگلیسی: Spy) فیلمی در ژانر جاسوسی، کمدی و اکشن به کارگردانی و نویسندگی پال فیگ محصول سال ۲۰۱۵ است. در این فیلم ملیسا مک‌کارتی، جیسون استاتهام رز بیرن، بابی کاناوله، آلیسون جانی و جود لا بازی کرده‌اند. فیلمبرداری فیلم جاسوس در تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۱۴ در شهر بوداپست آغاز شد. شرکت‌های تولیدکننده این فیلم فیگکو انترتینمنت و چرنین انترتینمنت بودند اما توسط فاکس قرن بیستم توزیع شد. کارگردان پال فیگ تهیه‌کننده پیتر چرنین پل فیگ نویسنده پال فیگ بازیگران ملیسا مک‌کارتی جیسون استاتهام رز بیرن میراندا هارت بابی کاناوله آلیسون جانی جود لا ورکا سردوچکا یوری بوتسی سَـم ریچاردسون موسیقی تئودور شاپیرو فیلم‌بردار رابرت یومن تدوین‌گر دین زیمرمن دان زیمرمن ترجمه شده از : ویکی پدیا فارسی

در این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» (اندرو گارفیلد) مدارکی را به‌دست می‌آورد که ممکن است به کمک آن‌ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده‌اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده،‌ آشنا می‌شود...

درباره ي مردي مشرف به مرگ که به زمين و زمان مي زند تا فردي را که زهرخورش کرده، بيايد داستان: «چوکليوس» (استتهام) يکي از زبردست ترين آدم کش هاي محافل مافيايي با پيامي تلفني از موقعيت متزلزلي که در آن گرفتار آمده، باخبر مي شود: زهري کشنده به بدنش تزريق شده که اگر نبضش از حد معيني پايين تر بزند، قلبش براي هميشه از تپش خواهد ايستاد...