«جان کنستانتین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است ، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب ، جایی در بهشت برایش پیدا شود. او بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها ، درمی یابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و…
جیگسا و شاگردش آماندا مردهاند. حال، در پی خبر قتل کارآگاه کری، دو تحلیلگر با تجربه افبیآی به نامهای مامور استراهم و مامور پرز به محیط وحشتزده میآیند تا به کارآگاه با سابقه هافمن در وارسی آخرین بازماندههای رعبآور جیگسا و قرار دادن تکههای معما کنار هم کمک کنند. با این حال، وقتی فرمانده گروه ضربت بهنام ریگ ربوده شده و وارد یک بازی میشود، آخرین پلیسی که تماسی با جیگسا نداشته، تنها نود دقیقه فرصت دارد تا با غلبه بر مجموعهای از تلههای دیوانهوار، دوست قدیمیاش را نجات دهد یا با پیامدهای مرگباری مواجه شود.