پاریس، قرن هفدهم. «سیرانو دوبرژراک» (دوپاردیو)، شاعر و فیلسوفی است که دماغ بسیار بزرگی دارد و به همین دلیل نمی تواند علاقه اش را به دختر عمویش، «روکسان» (بروشه) ابراز کند.«کریستیان» (پرز) هم که به «روکسان»علاقه دارد، از «سیرانو» می خواهد تا از طرف او برای «روکسان» نامه هایی عاشقانه بنویسد...
هنگامی که یک خانواده عجیب و غریب در دهمین سالگرد مرگ عمویشان به خاطر خواندن وصیت نامهاش در عمارت دورافتاده و رو به زوال او گرد هم میآیند، به دنبالش قتل و جنون میآید.