داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ جوان ۲۰ ساله‌ای است که در دانشگاه ام‌آی‌تی سریدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش جرالد لمبیو پروفسور ریاضی دانشگاه ام‌آی‌تی که استعداد ویل هانتینگ را کشف می‌کند، رابین ویلیامز در نقش روان‌شناسی که با ویل هانتینگ گفتگو می‌کند و بن افلک هم در نقش چاکی سالیوان دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی می‌کنند. لورنس بندر تهیه‌کننده و سو آرمسترانگ، جاناتان گوردون، باب وینشتین و هاروی وینشتین تهیه‌کنندگان اجرایی فیلم ویل هانتینگ نابغه بوده‌اند. ژان یوس اسکافیر مدیر فیلمبرداری، ملیسا استوارت طراح تولید، جیمز مک‌آتیر کارگردان هنری، یارو دیک طراح صحنه و بئاتریکس آرونا پاستور طراح لباس و کری باردن، بیلی هاپکینز و سوزان اسمیت انتخاب‌کننده بازیگران و تعیین نقش‌های فیلم بوده‌اند.[۲]

یک تنیس باز بی پول (ری میلاند) نگران علاقه همسر ثروتمندش (گریس کلی) به یک نویسنده است. او تصمیم به قتل همسرش میگیرد و با تهدید یک سابقه دار او را مجبور به همکاری در جرم میکند. او باید گریس کلی را به قتل برساند و همزمان ری میلاند در یک کلوپ شبانه خودش را نشان بدهد که مدرک بی گناهی اش باشد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و ...

کازینو ازیک سو به عنوان دنباله ای برای دوستان خوب (ساخته ی خود اسکورسیزی، 1990) محسوب می شود، ولی در واقع درطول سه ساعت، مالامال از عشق دیوانه وار به سینما وتمهیدان آن است. ـ دایتان: سرگذشت یک کازینو در لاس وگاس، چندوچون اداره ی آن و پشت پرده ی رابطه های گردانندگانش، به ویژه رابطه ی «اِیس» (دنیرو)، مدیر کاردان و موفق کازینو با دوست خشن و مهارناپذیرش، «نیکی» (پشی) و همسر ولنگار وغیرقابل اعتمادش، «جینجر» (استون)...

جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...

فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ی رمئو و ژولیت اثر شکسپیر که با استفاده از زبان عشق ، طنز و خشونت داستانی مدرن از آن اثر به یاد ماندنی را ارائه می دهد...