مردی بیوه و بازنشسته به نام «علی» (کورتیز)، یک ترک مهاجر در آلمان، از زن خیابان گرد ترک به نام «یتر» (کوسه) تقاضا می کند که در ازای دریافت ماهیانه ای با او زندگی کند. «نجات» (داوراک) پسر «علی» با پیشنهاد پدرش مخالف است اما پس از این که می فهمد «یتر» خرج تحصیلات کالج دخترش را به عهده دارد نظرش راجع به او عوض می شود. پس از مرگ «یتر»، «نجات» در جست و جوی دختر او به استانبول می رود...
هم مهمانان و هم کارکنان راهسرای پالم کورت پس از اینکه یک قاتل زنجیرهای برای شب اتاق میگیرد، به طعمه تبدیل میشوند.