صاحب یک فروشگاه موادغذایی در گرینویچ ویلیج به نام «مایلز مانرو» (آلن) با اکراه برای عمل جراحی به بیمارستان می رود. زمان، سال 1973 است. عمل ناموفق می ماند و پزشکان به سرعت او را منجمد می کنند. «مایلز» دویست سال بعد بیدار می شود و خود را در دنیایی پیش رفته و نامأنوس می یابد...

فضاپیمای "الن ریپلی" در مسیر فرار از سیاره بیگانه ها دچار سانحه ای می شود و در زمانی که منتظر است تا برای نجات به سراغش بیایند، دلیل این یانحه را متوجه شده و می فهمد که یک بیگانه در طول این سفر با او همراه بوده و...

«ژنرال پرز» (هدایا)، فرمانده فضاپیمای «اوریگا»، باکمک هفت افسر دانشمند و چهل و دو خدمه در پی استفاده از «بیگانه» هاست. «الن ریپلی» (ویور) دویست سال پیش با فداکردن جان خود جلوی تکثیر «بیگانه» ها را گرفته است، اما حالا در اوریگا از طریق نمونه های خونی که از او باقی مانده، شبیه سازی می شود تا به یک «ملکه ی بیگانه» دست رسی پیدا کنند

ماریا فیتزجرالد اومالی، دختر یک تروریست ایرلندی، از دوران کودکی خود با بمب، نارنجک و سایر مواد منفجره کار می کرد. پس از مرگ غم انگیز پدرش، او خود را رها می کند تا در یک مستعمره انگلیسی در آمریکای لاتین از خود مراقبت کند. او با چند نفر از اعضای یک گروه موسیقی-تالار دوره گرد آشنا می شود که به او پیشنهاد شغلی به عنوان دوئت خوان «پاریس» می دهند. شریک زندگی او هم نام او است. ماریا تحت حمایت او جذابیت های عشق را کشف می کند و با سوء استفاده از یک تصادف لباس، رقص استریپتیز را اختراع می کند. دگرگونی های گروه آن را به حالتی سوق دهنده انقلاب می کشاند. ترجمه از : yavar.love

هام سوم نوه اولین شامپانزه‌ای می‌باشد که در جریان یک آزمایش به فضا فرستاده شده است. حال او تصمیم گرفته است که با کمک یک سناتور فرصت‌طلب تبدیل به دومین حیوانی شود که به این سفر مخاطره‌آمیز می‌رود. هام به زودی متوجه می‌شود که برای به انجام رساندن این سفر او باید ماموریت خود را با جدیت تمام دنبال کند و با دقت بسیار زیاد تمام دستورالعمل‌های صادره را دنبال کند. در ادامه هام برای انجام این ماموریت از سه تن از دوستان صمیمی خود کمک می‌گیرد و …