وقایع فیلم در دهه 1980 در شهر تهران جریان دارد. فیلم ماجرای مادر جوانی به نام شیده (نرگس رشیدی) و دختر خردسال او درسا (آوین منشادی) میباشد که در غیاب پدر خانواده که پزشک جبهه جنگ است، خانهشان مورد تسخیر یک نیروی شیطانی قرار میگیرد و آنها را وحشت زده میکند...
هو چون، یک کارآفرین جوان، به زندان فرستاده میشود. هو چون با اجرای فلسفه خود در دنیای تجارت مبنی بر اینکه پول میتواند هر مشکلی را حل کند، به غلتک بزرگ، کین تین، اسکار و هو چینگ مبلغ قابل توجهی پول برای کمک به او برای فرار از زندان پیشنهاد میکند.