بعد از اینکه به "چارلی کروکر" خیانت شد و در ایتالیا در حالتی رو به مرگ رها شد او و تیمش نقشه دزدی بزرگ طلا را از دوست سابق خود کشیدند...

«فرانک وایت» (واکن)، سردسته ی یک باند قاچاقچی مواد مخدر به تازگی از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ی فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندی تبدیل شده، تصمیم می گیرد دینش را به شهر ادا کند و تصمیم می گیرد یک بیمارستان عمومی چندین میلیون دلاری در یکی از فلاکت بارترین محله های بروکلین احداث کند اما با پیدا شدن سر و کله اراذل و اوباش «فرانک» دوباره آن خون خوار قبل می شود . . .