در طول جنگ جهانی دوم ، دو غیرنظامی فرانسوی و یک خدمه بمب افکن بریتانیایی از پاریس برای عبور از خط بین فرانسه شمالی تحت اشغال نازی ها و جنوب عازم پاریس شدند. از آنجا آنها قادر به فرار به انگلستان خواهند بود. اول ، آنها باید از سربازان آلمانی اجتناب کنند - و عواقب اشتباهات خودشان.

هزار توی پن" فیلمی است فانتزی تاریک به زبان اسپانیایی محصول سال ۲۰۰۶ میلادی که گیرمو دل تورو نویسندگی و کارگردانی آن را به عهده دارد. اوفلیا (ایوانا باکرو)، دختر بچه‌ای که با مادر باردار و ناپدری‌اش، یک نظامی فاشیست، در زمان جنگ‌های داخلی دوران ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیا زندگی می‌کند. او روزی حشره‌ای شبیه یک پری می‌بیند که او را به یک «هزارتو» اسرارآمیز هدایت می‌کند که به دنیای زیرزمینی ختم می‌شود. اینجاست که وی با یک فان برخورد می‌کند و در دنیای خیال و واقعیت ماجراهایی را پشت سر می‌گذارد...

راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...

دو مرد، یک نقاش و یک مرد فقیر، پاریس را در دوران جنگ جهانی دوم زیرپا می گذراند تا گوشت بازار سیاه را تحویل دهند. در حالیکه آنها از خیابانهای تاریک پاریس عبور می کنند، با شخصیتهای متفاوتی برخورد کرده و در نهایت توسط پلیس آلمان دستگیر می شوند...

« هایدریش » ( تفاردوفسكى ) ، حامى و نماینده‏ى رایش در چكسلواكى و فرماندار انتصابى پراك به دست یكى از اعضاى نیروى مقاومت چك ، « اسووبودا » ( دانلوى ) ، ترور مى‏شود. حالا نازى‏ها سخت در پى انتقامند و گشتاپو با دستگیرى صدها تن از شهروندان بى‏گناه ، تهدید مى‏كند كه اگر قاتل تسلیم نشود ، آنان را یك به یك خواهد كشت.