جوانی به نام «جمال» کودکی خود را در خيابانها و حلبی آبادها گذرانده و عشقی رؤيايی به دختری به نام «لتيکا» دارد. جمال فرصت اين را میيابد که در مسابقه تلويزيونی «چه کسی ميليونر میشود؟» شرکت کند. او تا آخرين سئوال اين مسابقه پيش میرود اما وقت مسابقه به پايان میرسد و ادامه آن به برنامه آينده موکول می شود. در اين هنگام پليس که به پاسخهای صحيح جمال شک کرده و موفقيت وی را تقلب میداند و او را دستگير می کند. در زمانی که او بازجویی می شود، ماجرایی از زندگیاش را تعریف میکند، ماجراهایی که نشان می دهد چرا جواب سوالها را می داند.
بچه گربهای بیخانمان به نام اولیور در خیابانهای نیویورک سرگردان است و به گروهی از سگهای بیخانمان که از دیگران دزدی میکنند میپیوندد. در این دنیای تبهکارانه او با دختری ثروتمند به نام جنی آشنا میشود و زندگیاش برای همیشه تغییر میکند…
مکس در پاریس زندگی میکند ولی قصد ازدواج دارد در راه خود به سمت توکیو با لیزا بر خورد میکند گویی عشق واقعی خود را یافته است همه چیز را فراموش میکند و